معنی ایستگاه متروک
حل جدول
فیلمی از علیرضا رئیسیان
لغت نامه دهخدا
متروک. [م َ] (ع ص) گذاشته شده. (آنندراج). واگذاشته شده. (ناظم الاطباء). ترک شده. رهاشده: می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد... و افعال ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و علم متروک و جهل مطلوب. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 56). || ساقطشده. || رد شده و قبول ناشده. || باطل شده و منسوخ و نسخ شده. (ناظم الاطباء).
- مال متروک، ملکی که از میت بماند. (آنندراج). مالی که از شخص مرده باقی ماند. (از ناظم الاطباء).
- متروک الاستعمال، نامستعمل و منسوخ و باطل. (ناظم الاطباء).
- متروک شدن، ترک شدن. رهاشدن:
شده متروک از آن تصویر مانی
شده منسوخ از آن تمثال آذر.
مسعودسعد.
|| (اصطلاح حدیث) در نزد محدثان حدیثی است که راوی آن به دروغ متهم باشد و آن حدیث جز از وی از کسی دیگر روایت نشده، و طریق روایت نیز مخالف قواعد علم حدیث باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 169).
ایستگاه
ایستگاه. (اِ مرکب) جای ایستادن. (فرهنگ فارسی معین). || محل توقف وسایل نقلیه (اتومبیل، اتوبوس، قطار). (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ فارسی هوشیار
گذاشته شده، رها شده اپر ماندک باز مانده پس نهاده، رها شده هلیده (از هلیدن برابر با فرو گذاشتن و وا گذاشتن) (اسم) ترک شده وا گذاشته. یا مال متروک. مالی که از میت باقی ماند.
واژه پیشنهادی
علیرضا رئیسیان
نویسنده فیلم ایستگاه متروک
عبّاس کیارستمی، کامبوزیا پرتوی
موسیقی فیلم ایستگاه متروک
پیمان یزدانیان
فیلمبردار فیلم ایستگاه متروک
محمّد آلادپوش
تهیّه کننده فیلم ایستگاه متروک
حسین زندباف
حسین زندباف
از بازیگران فیلم ایستگاه متروک
محمود پاک نیت
فرهنگ عمید
بهجاگذاشتهشده، واگذاشتهشده، واگذاشته،
فارسی به عربی
کییب، معتق، ملغی، وحید، یائس
فرهنگ معین
ترک شده، واگذاشته شده، باطل شده،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیرونق، رها، واگذاشته، ول، متروکه، ویران، خالی از سکنه،
(متضاد) آباد، مسکون، خراب، خرابه،
(متضاد) آباد، کهنه، مردود، مطرود، مهجور،
(متضاد) معمول
معادل ابجد
1163